محل تبلیغات شما

 روزهای پیش رو با رحلت رسول اعظم الهی(ص) و شهادت امام مجتبی و امام رضا(ع) ویژگی های تربیتی بی نظیری دارد و باید از همه ظرفیت آن بهره برد. این قلم اما بنا دارد در این فرصت با نگاهی متفاوت به یک برهه از حیات امام حسن(ع) توجه دهد که می تواند برای امروز و فردای ما نیز، درس آموز باشد؛ به خدا قسم من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید یا روزه بگیرید یا حج بروید یا زکات بدهید؛ شما خودتان باید این کارها را انجام دهید. بلکه هدف من فقط به حکومت رسیدن و حکمرانی بود!” این سخن معاویه است در نخیله، بعد از پیمان صلح. سخنی که بسیار گفته ایم و با لعن و نفرین معاویه، دامن شسته ایم از یاران امام مجتبی – و در حقیقت از خویش- که این معاویه بود که عهد شکست و چنین و چنان کرد. بله، معاویه عهد شکست و عهدنامه را زیر پای خویش خواند اما شرایطی که به پسر هند چنین جرأتی داد را چه کسانی فراهم کردند؟ معاویه کسی نبود که گز نکرده، پاره کند. گدار ها” را می سنجید و به آب می زد پس باید ببینیم که چه کسانی در مسیر او گدار” ساختند تا او بدون این که دامنش تر شود، از آب بگذرد. به گمان من باید نگاه از قوت جبهه معاویه برداشت و در تزل و تذبذب و تندروی جبهه خودی به مطالعه پرداخت که هر کدام در جای خود یکی از ارکان قدرت سپاه و حکومت امام مجتبی را نابود کردند. در این مثلثِ حقیقت شکن هم باز باید به مطالعه جایگاه و اثرگذاری تندروها پرداخت که به قاعده بیشتر به امام نزدیک بودند. متزل ها دچار چنان لقوه رفتاری هستند که نمی شود به آنان تکیه داد و مذبذبان هم هر دم به رنگی هستند و متناسب با آنچه منافع خود می پندارند، تغییر موقعیت و موضع می دهند اما تندروها کسانی هستند که خود را از همه انقلابی تر می دانند و به باور اعتقادی و کار بر آن اساس معروفند لذا می توان آنان را مهمترین رکن لشکر دانست اما رفتار اینان با امام مجتبی(ع) چگونه بود؟ واژه ترسناک و باطل مذل المؤمنین” را چه کسانی رو در رو با پسر پیامبر بر زبان آوردند؟ قطعا این سخن از زبان یاران معاویه و حتی اهالی تزل برنخواسته است بلکه تولید شده فکر افرادی است که خود را با امام خویش تنظیم نکرده بلکه می خواستند امام، خود را با آنان تنظیم کند. یادشان نمانده بود انگار که جماعت مأمومین رفتار خود را با امام تنظیم می کنند نه این که امام بخواهد با جماعت ماموم رفتار خود را تراز کند. خوانش آن نحوه مواجه گاه این نگاه را به ذهن متبادر می کند که رابطه آنان از جنس امت- امام نبود که اگر چنین می بود باید عکس این رفتار را در پیش می گرفتند تا چنین تنهایی امام در نگاه معاویه بزرگ نشود که عهدنامه را زیر پای خویش بخواند. به باور این قلم اگر فقط جماعت شیعیان با باور کامل به امامتِ حسن مجتبی(ع)، پا جای پای او می گذاشتند و در قیام و قعود و در جنگ و صلح، یک رفتار داشتند، شاهِ سفیانی” نمی توانست برای خویش هیمنه ای چنین بسازد بلکه حتی اگر در میدان نظامی به پیروزی مطلق می رسید باز هم مجبور به رعایت برخی مسائل بود. اما وقتی که جماعت همراه امام را در رفتاری چنین می دید، ضرورتی برای پرده پوشی نمی یافت و عیان می کرد هرچه در دلش بود. باری، آن ماجرا گذشت اما تاریخ ، تکرارهای مشابه دارد و باید درس بگیریم و با عقلانیت و حکمت و مصلحت، در مسیر امامت، حرکت کنیم و با درک دقیق از شرایط ، پای از جاده تندروی بداریم و از افتادن به ورطه کندروی و تفریط نیز بپرهیزیم و بر صراط عدالت و منطق حرکت کنیم که معاویه های زمان به کمین لغزش ما، هم نقشه می کشند و هم ثانیه ها را می شمارند…

ب / شماره 4037 / شنبه 4 آبان 1398 / صفحه 3

http://birjandemrooz.com/?p=11699

 

لاکچری بازی تاریخ تولد

خوشی های دنیا اصلا معیار فضیلت نیست

اخلاق نبوی لازمه زیست شهر رضوی

امام ,معاویه ,مجتبی ,چنین ,هم ,ع ,خود را ,امام مجتبی ,و در ,مجتبی ع ,و با

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر ریاست جمهوری